اجرای اصل 44
از انجا که دولت دوست ندارد اموال خود را بفروشد و بانکها نیز از از اموال خود بعنوان داراییهای منجمد یاد می کنند لذا اصل 44همچنان روی کاغذ مانده است. مدتی نیز در اجرای ان تعلل شد و برخی جا ها هم که واگذار شد پدرخواندگی دولت آنها را دوباره برگرداند! وقتی شما چیزی را می فروشید یا واگذار می کنید از تصرف شما خارج می شود و اختیار تصرف در ان به دیگری واگذار می شود لذا شما مسئول عواقب آن هم نیستید. اما دولت می خواهد بفروشد ولی در عین حال نفروشد! لذا می گوید چنان باید شود و چنین! از دولت رئیسی می خواهیم حالا که قصد جراحی اقتصادی دارد واگذاری ها را هم از حالت پدرخواندگی در بیاورد. تا هم دولت دارای سرمایه نقدی شود و هم تحول صنعتی در کشور اتفاق بیافتد و هم اینکه اصل 44اجرایی شده باشد. مثل این می ماند که الان یارانه 300یا 400که به مردم داده شد پشت سرش مثل خبرگزاری فارس حساب کتاب کنیم که مردم باید مرغ و تخم مرغ بخرند! نه اینطور نیست.
سیاست دولت پدرخواندگی در یارانه ها نیست. مردم حق دارند یارانه دولتی را هرجور دلشان خواست مدیریت کنند، اتفاقا حلال ترین در امد یارانه دولتی است لذا مردم شاید دوست دارند آن را زکات بدهند، سفر زیارتی بروند و یا نماز قضا ها یشان را بجا اورند. به هیچ کس ربطی ندارد. واین یک اصل اقتصاد علمی است که مردم حق جایگزین دارند و در این حالت جامعه به تعادل می رسد. مثلا شما وقتی ماکارونی گران است سراغ چلوکباب می روید وقتی نان صنعتی گران است سراغ نان سنتی می روید. الان که مردم یارانه ها را گرفتند بازار نشان می دهد که اقبال برای خرید مرغ و تخم مرغ و گوشت کم شده! زیرا میتوانند جایگزین انتخاب کرده و سود خانواده را بالا ببرند. چه بسا اصلا خانواده ها یارانه را به فرزندان خود بدهند تا خودشان هرچه خواستند بخورند. در مورد واگذاری کارخانجات هم به همین شکل است. کسی که کارخانه ای را می خرد ممکن است هزار و یک دلیل داشته باشد که اتفاقا دلیل دولتی در انها نباشد! ممکن است به خاطر مرغوبیت زمین آن باشد ممکن است بخاطر تحول در صنعت باشد و ممکن است حتی بخاطر فروش باشد. وظیفه دولت در اینجا ارزش افرینی است. یعنی توانسته از یک زمین بایر چند سال پیش یک زمین مرغوب بسازد که مشتری پای آن ایستاده. مثلا تاکی باید مردم چراغ علاءالدین مصرف کنند؟ در حالیکه کارخانه علاءالدین به علت داخل بافت شدن بهترین مکان برای مجمتع سازی است؟ همچنان که کارخانه جواهریان الان تبدیل به مجمتع مسکونی سی گل شده و اصلا بافت جنوب شهر را تغییر داده است. ثروت آفرینی باعث می شود که کارگران کارخانه هم منتفع شوند. کسی که زمین کارخانه که جزو بافت فرسوده است میتواند به یک مجمتع ساختمانی نوساز تبدیل کند، قدرت آن راهم دارد که سنوات کارگران را بپردازد و آنها را دارای سرمایه کسب و کار کند تا از تجربیات خود در کار آفرینی استفاده کنند. اینکه ما بگوییم کشت وصنعت هفت تپه باید همانطور که قبلا بوده ادامه پیدا کند، جز هزینه برای دولت چیزی ندارد آن هم هزینه های سیاسی! یعنی علاوه براینکه حقوق کارگران را باید بدهد محصولات بی کیفیت آن را هم که از سیستمهای قدیمی استفاده می کند بفروشد! در حالیکه تقسیم این کارخانه یا فروش آن باعث ایجاد هزاران کارخانه هفت تپه جدید با سیستم های پیشرفته تر می شود. بنده همیشه مثال کیسه کش حمام را می زنم! الان کسی حاضر نیست یارانه بدهد تا حمام های قدیم ادامه یابند. و کیسه کش ها به سرکار خود برگردند. و خزینه ها از تون های پهن گرم شود. زیرا هر خانه تبدیل به حمام شده و مردم به راحتی با آبگرم دوش می گیرند.
Godfather in the implementation of principle 44
Because the government does not like to sell its assets and banks refer to their assets as frozen assets, Article 44 remains on paper. There was a delay in its implementation for a while, and in some places, when it was handed over, the godfather of the government returned them! When you sell or give away something, it gets out of your possession and the right to take possession of it is given to someone else, so you are not responsible for the consequences. But the government wants to sell but at the same time does not sell! So he says it should be so and so! We call on the president"s government to make the transfers a stepfather now that it intends to carry out economic surgery. In order for the government to have cash capital and for industrial transformation to take place in the country, and for Article 44 to be implemented. It seems that now the subsidy of 300 or 400 that was given to the people, like Fars News Agency, we should calculate that the people should buy chicken and eggs! No, it is not. The godfather government policy is not on subsidies. People have the right to manage government subsidies in any way they want, by the way, government subsidies are the most lawful income, so people may like to pay zakat, go on pilgrimages, or perform their qada "prayers. It has nothing to do with anyone. And this is a principle of scientific economics that people have the right to replace, and in this case, society is balanced. For example, when pasta is expensive, you go for chelokbab, when industrial bread is expensive, you go for traditional bread. Now that people have received subsidies, the market shows that the chances of buying chicken, eggs and meat have decreased! Because they can choose alternatives and increase family profits. Families may not subsidize their children at all so that they can eat whatever they want. The same is true of the transfer of factories. Someone who buys a factory may have a thousand and one reasons, which by the way is not a government reason! It may be because of the quality of the land, it may be because of a change in industry, and it may even be because of sales. The task of the government here is to create value. That is, he was able to turn a barren land into a good land a few years ago, on which the customer stands. For example, should people use Aladdin lights? While Aladdin factory is the best place for integration due to its texture? Also, the Javaherian factory has now become a residential complex of Si Gol and has changed the texture of the south of the city. Wealth creation also benefits factory workers. A person who can turn a dilapidated factory land into a newly built building complex has the power to pay the workers for years and give them business capital to use their entrepreneurial experience. To say that the cultivation and industry of Haft Tappeh should continue as it was before is nothing but a cost to the government, and that is a political cost! That is, in addition to paying workers" wages, it also sells low-quality products that use old systems! While the division of this factory or its sale will create thousands of new Haft Tappeh factories with more advanced systems. I always use the example of a bath bag! Now no one is willing to subsidize the old baths to continue. And the baggers return to work. And the treasures are warmed by wide tones. Because every house has been turned into a bathroom and people can easily take a shower with a spa.
الأب الروحی فی تطبیق المبدأ 44
بما أن الحکومة لا ترغب فی بیع أصولها والبنوک تشیر إلى أصولها على أنها أصول مجمدة ، فإن المادة 44 تبقى على الورق. وتأخرت فی تنفیذه فترة ، وفی بعض الأماکن أعادها عراب الحکومة! عندما تبیع أو تتنازل عن شیء ما ، فإنه یخرج من حیازتک ویمنح حق حیازته إلى شخص آخر ، لذا فأنت لست مسؤولاً عن العواقب. لکن الحکومة ترید البیع ولکن فی نفس الوقت لا تبیع! لذلک یقول یجب أن یکون کذا وکذا! ندعو حکومة الرئیس إلى جعل النقل زوج أم الآن بعد أن تعتزم إجراء جراحة اقتصادیة. من أجل أن یکون للحکومة رأس مال نقدی ولإجراء التحول الصناعی فی البلاد ، ولتنفیذ المادة 44. یبدو الآن أن الدعم 300 أو 400 الذی أعطی للناس مثل وکالة فارس للأنباء یجب أن نحسب أنه یجب على الناس شراء الدجاج والبیض! لا لیست کذلک. سیاسة الحکومة الأب الروحی لیست على الإعانات. للناس الحق فی إدارة الدعم الحکومی بأی طریقة یریدونها ، ویصادف أنه أکثر دخل دعم قانونی قانونیًا ، لذلک قد یرغب الناس فی دفع الزکاة عنه ، أو الذهاب للحج ، أو أداء صلاة القضاء. لا علاقة له بأی شخص. وهذا مبدأ من مبادئ الاقتصاد العلمی یحق للناس استبداله ، وفی هذه الحالة یکون المجتمع متوازنًا. على سبیل المثال ، عندما تکون المعکرونة باهظة الثمن ، فإنک تختار chelokbab ، وعندما یکون الخبز الصناعی باهظ الثمن ، فإنک تختار الخبز التقلیدی. الآن بعد أن تلقى الناس الدعم ، یظهر السوق أن فرص شراء الدجاج والبیض واللحوم قد تضاءلت! لأنه یمکنهم اختیار البدائل وزیادة أرباح الأسرة. قد لا تدعم العائلات أطفالها على الإطلاق حتى یتمکنوا من تناول ما یریدون. وینطبق الشیء نفسه على نقل المصانع. من یشتری مصنعا قد یکون لدیه ألف سبب واحد وهو بالمناسبة لیس سببا حکومیا! قد یکون ذلک بسبب جودة الأرض ، وقد یکون بسبب تغییر فی الصناعة ، وقد یکون بسبب المبیعات. مهمة الحکومة هنا هی خلق القیمة. أی أنه تمکن من تحویل أرض قاحلة إلى أرض جیدة قبل بضع سنوات ، یقف علیها الزبون. على سبیل المثال ، هل یجب على الناس استخدام مصابیح علاء الدین؟ بینما مصنع علاء الدین هو أفضل مکان للتکامل بسبب قوامه؟ أیضًا ، أصبح مصنع Javaherian الآن مجمعًا سکنیًا لـ Si Gol وقد غیر نسیج جنوب المدینة. کما یفید تکوین الثروة عمال المصانع. یتمتع الشخص الذی یمکنه تحویل أرض مصنع متداعیة إلى مجمع مبانٍ حدیثًا بالقدرة على دفع رواتب العمال لسنوات ومنحهم رأس مال تجاری لاستخدام خبرتهم فی تنظیم المشاریع. القول بأن زراعة وصناعة هفت تابیه یجب أن تستمر کما کانت من قبل لیس سوى تکلفة على الحکومة ، وهذا ثمن سیاسی! أی بالإضافة إلى دفع أجور العمال ، فهی تبیع أیضًا منتجات منخفضة الجودة تستخدم الأنظمة القدیمة! بینما سیؤدی تقسیم هذا المصنع أو بیعه إلى إنشاء آلاف مصانع هفت تابیه الجدیدة بأنظمة أکثر تقدمًا. أنا دائما استخدم مثال کیس الحمام! الآن لا أحد على استعداد لدعم الحمامات القدیمة للاستمرار. ویعود الحاملون إلى العمل. ویتم تسخین الکنوز بألوان واسعة. لأن کل منزل تم تحویله إلى حمام ویمکن للناس الاستحمام بسهولة بالمنتجع الصحی.
Godfather i gcur i bhfeidhm prionsabal 44
Ós rud é nach maith leis an rialtas a shócmhainní a dhíol agus go dtagraíonn na bainc dá sócmhainní mar shócmhainní reoite, fanann Airteagal 44 ar pháipéar. Bhí moill le cur i bhfeidhm ar feadh tamaill, agus in áiteanna áirithe, nuair a tugadh ar láimh é, thug athair an rialtais ar ais iad! Nuair a dhíolann tú nó nuair a thugann tú rud éigin ar shiúl, éiríonn sé as do sheilbh agus tugtar an ceart do dhuine eile seilbh a ghlacadh air, mar sin níl tú freagrach as na hiarmhairtí. Ach ba mhaith leis an rialtas a dhíol ach ní ag an am céanna a dhíol! Mar sin deir sé gur cheart go mbeadh sé amhlaidh agus mar sin! Iarraimid ar rialtas an uachtaráin na haistrithe a dhéanamh leasathair anois go bhfuil sé ar intinn aige máinliacht eacnamaíoch a dhéanamh. Chun go mbeidh caipiteal airgid ag an rialtas agus chun claochlú tionsclaíoch a dhéanamh sa tír, agus chun Airteagal 44 a chur i bhfeidhm. Dealraíonn sé go bhfuil anois an fóirdheontas de 300 nó 400 a tugadh do na daoine, cosúil le Fars News Agency, ba chóir dúinn a ríomh gur chóir go mbeadh na daoine a cheannach sicín agus uibheacha! Ní hea. Níl polasaí an rialtais godfather ar fhóirdheontais. Tá sé de cheart ag daoine an fóirdheontas stáit a bhainistiú ar aon bhealach is mian leo, tarlaíonn sé gurb é an t-ioncam fóirdheontas stáit is dleathach, agus mar sin b"fhéidir gur mhaith le daoine íoc as zakat air, dul ar oilithreacht, nó a gcuid paidreacha a chomhlíonadh. Níl baint ar bith aige le duine ar bith. Agus is prionsabal eacnamaíoch eolaíoch é seo a bhfuil sé de cheart ag daoine a athsholáthar, agus sa chás seo, tá an tsochaí cothrom. Mar shampla, nuair a bhíonn pasta costasach, téann tú le haghaidh chelokbab, nuair a bhíonn arán tionsclaíoch daor, téann tú le haghaidh arán traidisiúnta. Anois go bhfuil fóirdheontais faighte ag daoine, léiríonn an margadh go bhfuil laghdú tagtha ar an seans sicín, uibheacha agus feoil a cheannach! Toisc gur féidir leo roghanna eile a roghnú agus brabúis an teaghlaigh a mhéadú. Ní fhéadfaidh teaghlaigh fóirdheontas a thabhairt dá leanaí ar chor ar bith ionas gur féidir leo cibé rud is mian leo a ithe. Tá an rud céanna fíor maidir le haistriú monarchana. Seans go mbeidh míle agus aon chúis ag duine a cheannaíonn monarcha, rud nach cúis rialtais é dála an scéil! D"fhéadfadh sé a bheith mar gheall ar chaighdeán na talún, d"fhéadfadh sé a bheith mar gheall ar athrú sa tionscal, agus d"fhéadfadh sé a bheith fiú mar gheall ar dhíolacháin. Is é tasc an rialtais anseo luach a chruthú. Is é sin, bhí sé in ann talamh gann a iompú ina thalamh maith cúpla bliain ó shin, ar a bhfuil an custaiméir ina sheasamh. Mar shampla, ba chóir do dhaoine soilse Aladdin a úsáid? Cé gurb é monarcha Aladdin an áit is fearr le haghaidh comhtháthú mar gheall ar a uigeacht? Chomh maith leis sin, tá monarcha Iáivéach anois ina coimpléasc cónaithe de Si Gol agus tá uigeacht deisceart na cathrach athraithe. Téann cruthú saibhris chun leasa oibrithe monarchan freisin. Tá sé de chumhacht ag duine atá in ann talamh monarchan atá briste a iompú ina choimpléasc foirgnimh nuathógtha na hoibrithe a íoc ar feadh na mblianta agus caipiteal gnó a thabhairt dóibh chun a dtaithí fiontraíochta a úsáid. Ní costas ar an rialtas é a rá gur cheart leanúint le saothrú agus le tionscal Haft Tappeh mar a bhí roimhe seo, agus is costas polaitiúil é sin! Is é sin, chomh maith le pá oibrithe a íoc, díolann sé freisin táirgí ar chaighdeán íseal a úsáideann seanchórais! Cé go gcruthóidh deighilt na monarchan seo nó a díol na mílte monarchana nua Haft Tappeh le córais níos airde. Úsáidim an sampla de mhála folctha i gcónaí! Anois níl aon duine sásta fóirdheontas a thabhairt do na sean-folcadáin chun leanúint ar aghaidh. Agus filleann na bagairí ar an obair. Agus téitear na seoda i toin leathan. Toisc go bhfuil gach teach iompú isteach i seomra folctha agus is féidir le daoine a ghlacadh go héasca cithfholcadh le Spa.